کلاه آهنیه فریدون احدزاده،خاطره ای ازموسوی قهفرخی

ساخت وبلاگ

کلاه آهنیه فریدون احدزاده،خاطره ای ازموسوی قهفرخی

درسال 1363 تا 1364 در گروهان ژاندارمری شهرکرد خدمت می کردم که آن موقع ساختمانش در مقابل اداره کل پست استان  بود .

یک روزسر صبحگاه  فرمانده گروهان  اعلام کرد که قرار است از مرکز بازرس بیاد و سربازها باید تمام محوطه وآسایشگاه و دفاتر را مثل دسته گل نظافت کنند و لباسهای خوب و مرتب بپوشند. به محض این هم که صبحگاه تمام شد  باید از اسلحه خانه اسلحه تحویل بگیرند وتمیز کنند.

 در پایان صبحگاه  بود که  جناب سروان مردانی دستور دادند که از اسلحه دار گروهان ،   اسلحه و جعبه تنظیف و دستمال سفید که معمولاً ملافه هارا تکه تکه می کردند تحویل بگیریم وتفنگهایمان را تمیز کنیم.

بعد از این که کار تنظیف اسلحه تمام شد یکی از سربازها به نام فریدون احدزاده (بچه اراک ) که انصافاً سربازی عاقل و با انضباط بود وتمام سربازها از اخلاقش خوششان می آمد .کلاه آهنی خودرا با روغن تنظیف که در جعبه تنظیم قرار داشت چرب کرد و با پارچه  پاکش کرد دقیقا مثل یک کلاه واکس زده شد ،  که ظاهری زیبا و براق پیدا کرد .

طوری که هرکس  کلاه را می دید فکر می کرد تازه از کارخانه بیرون آمده است .

وقتی به صف شدیم تا سلاح های مان را بازدید کنند. فرماندهی گروهان ، احدزاده را صدا کرد و گفت :  تو چطوری کلاهت را براق کردی ؟

گفت : جناب سروان با روغن تنظیف

بعد فرمانده گروهان گفت:  به سربازها یاد بده تا همه سربازها همین کار را بکنند ،  تا هم یک نواخت شود  و هم قشنگ ترباشد .

هنی همه سربازها مجبور شدند این کار را بکنند و وقتی  هم که از بازرسان از تهران آمدند مورد توجه آنان قرار گرفت و سربازها تشویق شدند .

این خاطره بسیار زیبا را چندین بار برای دوستان تعریف کردم و از تعریف آن خودم ودوستان لذت بردیم . اگر فریدون  هم این خاطره را  خواند یادی  از سربازان سال 63 و 64 بکند

  که این خاطره خوب  را برای ما جاگذاشت هرجا هستند خدانگهدارشان و موفق باشند.


ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 211 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 16:22