واکس صورت.خاطره ای ازبابک باقری فرزندعلی متولد 1362

فرمانده  بجای  کفش صورت سربازان خودرا واکس می زد

خاطره ای ازبابک باقری فرزندعلی متولد 1362

درسال 1381 در پادگان شهید حبیب اللهی اهوازکه مربوط به نیروی مقاومت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود مشغول آموزش بودم.

ما بچه های استان چهارمحال وبختیاری بودیم که منطقه ای سردسیر است ودرست در تیرماه به اهواز که منطقه گرم خوزستان بود اعزام شده بودیم ، وتاکنون شدت گرمای منطقه گرمسیری را تجربه نکرده بودیم، از طرفی ازشانس بد ما مرتب برق می رفت وکولرها خاموش می شدند ، پنکه ها ازکار افتاده بودند، تا تنبیه واموزش بود که بود، صف جمع بجای خودش ، هیچکدام از مراحل آموزشی بخاطر شدت گرما تعطیل نمی شد وحتی ارفاق هم نمی دادند.

و این هم از وضع اسایشگاه و کولر وپنکه.

یادم هست بچه ها همه  از آسایشگاه بیرون آمدندو هرکدام گوشه ای خوابشان برد.

صبح که برای نمازبیدارباش زدند ، فرمانده گردان شخصا مراجعه نمودو بعلت  اینکه بچه ها روز قبل آسایشگاه را ترک کرده بودند تنبیهمان کرد، ایشان حتی به ارشد آسایشگاه هم اعتنایی نکرد ، واکس را آورد و با فرچه به صورت همه مالید ، واین خاطره بیاد ماندنی هرگزفراموش نخواهد شد، و وقتی بچه های هممدوره ای را می بینیم برای خود یاد آوری می کنیم .