ازتنبیه تا دوستی .خاطره ای ازعلی رضا قاسمی نژاد فرزندیدالله متولد1367

ساخت وبلاگ

تنبیه هم سبب دوستی می شود

خاطره ای ازعلی رضا قاسمی نژاد فرزندیدالله متولد1367

صبح روزشنبه مورخه 1387/4/29 به همرا سه نفر از دوستان واردیگان ویزه استان چهارمحال وبختیاری شدیم .

یک ساعتی پس از ورود به کارگزینی فراخوانده شدیم.

من دوستانم را صدا زدم ولی یکی از آنها مشغول استفاده ازکرم ضد آفتاب به صورت  خودبود ،و گفت الان می آیم.

افسری که آنجا حضورداشت به او دستورداد همراه آنان برو ولی او توجهی نکرد وهمچنان مشغول کرم زدن بود.

من همراه دونفر از دوستان مشغول حرکت به طرف کارگزینی بودیم که ناگهان صدایی شنیدیم، آن افسر با لحن تندی به ما گفت مگر با شما نیستم! زودبیایید کارگزینی باشما کارداریم.

مانیز بدورفتیم نزد جناب سروان.و کسی که هم که کرم استفاده کرده بود به ملحق شد.

ناگهان جناب سروان به ما گفت حالابرای من کرم ضد آفتاب استفاده می کنید؟

وماچهارنفرا تنبیه کرد وتا توانست بشین پاشوو بدو بایست داد.

حتی به ما گفت باید درحین حرکت بشین پاشو درهوا چرخ بزنید.

ولی بعد از این قضیه من افسررا با وجود تنبیهات آن روز دوست داشتم.

وهنوزکه هنوز است  یکی از دوستان صمیمی من بحساب می آید.

واکنون متوجه شدم چه خاطره شیرینی ازمادر اولین روز خدمتبجای مانده است.

ایستگاه سربازی SoldiersStation ...
ما را در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karimivardanjania بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت: 4:26