ایستگاه سربازی SoldiersStation

متن مرتبط با «مجید» در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation نوشته شده است

سوء استفاده از آب ، خاطره ای از مجید اسماعیل پور

  • سوء استفاده از آب ، خاطره ای از مجید اسماعیل پور منطقه عملیاتی بودیم .در این پایگاه دو تا تانکر آب وجود داشت یک تانک بزرگ برای شستشو و حمام و ... وتانک کوچکتر برا ی آب آشامیدنسربازی ترک زبانی داشتیم که بچه تبریز بود ، شاید 10 کلمه فارسی هم بلد نبود یه روز جناب سروان اکبری بهش گفت تماس گرفتیم تا آب شستشو بیارن ، نیم ساعتی اینجا نگهبانی بده و مواظب باش کسی از آب آشامیدنی سوء استفاده نکنه چند دقیقه ای گذشت دیدم هرچی سربازه رفته کنار تانک ،یکی با پارچ یکی با قمقمه یکی با لیوان و جنجالی به پا شده سرباز ترک زبان از خوردن و بردن آب آشامیدنی ممانعت می کرد و کسی حق نداشت حتی یک لیوان آب بردارد مرتب می گفت جناب سروان گفته کسی ( سو استفاده نکنه ) جریان از این قراربود که ترک زبانها به آب می گویند « سو » و « سو استفاده نکنه » یعنی کسی آب استفاده نکند یاد همه سربازان و درجه داران و افسران منطقه عملیاتی بخیر + نوشته شده در دوشنبه سوم مهر ۱۴۰۲ ساعت 16:42 توسط سربازامنیّت حیدرعلی کریمی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مسابقه سنگر کنی وشکستن بیل خاطره ای ازعلی کریمی فرزند مجید

  • مسابقه سنگر کنی وشکستن بیل خاطره ای ازعلی کریمی فرزند مجید سلام من درسال 1353 بخدمت سربازی اعزام وآموزشی را در مرکز آموزش چهلدختر به اتمام رساندم. یک روز بعداز صبحگاه به ما گفتند کوله پشتی - قمقمه آب و بیل وکلنگ برداریم تا برویم اردوی رزم انفرادی. بیل وکلنگ ارتشی بیل وکلنگ ارتشی :  دارای یک دسته چوب, ...ادامه مطلب

  • آیات قرآن مجید،نجاتم داد خاطره ای از محمدعبداللهی

  • آیات قرآن مجید،نجاتم داد خاطره ای از محمدعبداللهی در سال 1365 بود که رفتم سربازی و بعد از 27 ماه خدمت کارتم را گرفتم . البته من اضافه خدمت نداشتم.بلکه درآن زمان  سربازی برای همه 27 ماه بود. من یک خاطره  بسیار خوبی از دوران آموزشی  دارم .   از زمانی که پا در رکاب اتوبوس گذاشتم دلم گرفت ودنیا برایم تا, ...ادامه مطلب

  • بمباران عراقیها و شهادت سرکاراستوار.خاطره ای ازعبدالمجید صالحی فرزندعبدالکریم متولد1341

  • بمباران هواپیما های عراقی و شهادت سرکاراستوار خاطره ای ازعبدالمجید صالحی فرزندعبدالکریم متولد1341 درپادگان اندیمشک سرباز عقیدتی سیاسی بودم . یک روز در کرحه جلسه ای عقیدتی برگزار کرده بودیم . پس از سخنرانی امام جمعه شهرستان دزفول یکی از درجه داران که استوار . . . , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها