جناب سروان سیم خاردارخاطره ای ازآقای نوش آبادی (رشت) بعد از این که دوره ی آموزشی را درمرکز اموزش 01 تهران (سه را افسریه ) به اتمام رساندم به لشکر 92 زرهی اهوازمنتقل شدم تا آنجا خدمت کنم . دوهفته تو پادگان بودم ، یه روز با سه تا ازبچه ها یی که تازه دوست شده بودیم قرار گذاشتیم بعد از ظهر بریم تو شهراهواز یه تابی بخوریم. از شانس بد ما ، به اون سه تا دوستم مرخصی شهری دادن اما با مرخصی شهری من موافق,خاردارخاطره ...ادامه مطلب