ایستگاه سربازی SoldiersStation

متن مرتبط با «پادگان» در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation نوشته شده است

نماز پادگان آموزشی  خاطره ای از سعید

  • به محض این که لیسانس گرفتم با خوشحالی به پدرم گفتم انشاءالله کارشناسی ارشد بابا گفت اول سربازی  بعد ادامه تحصیل ازمن که درس و ازباباکه سربازیبحث کارشناسی شروع   شد تمام گزینه های  اقتصادی ، علافی ، تاهل ، شغل ،علاقه  و ...  روی میز گذاشته شدواقعا بحث علمی  بودهرکی تو خونه حرف می زد باباجوابشو می دادگفتم ببین بابا اگه الان برم سربازی دو سال از تحصیل و کار و شغل و معلومات وروحیه و ازدواج و ... همه اینا عقب می افتمبابا گفت با لیسانس عقب بیفتی بهتره تا با ارشد یا دکتری عقب بیفتی باباس دیگه  ، باید  گوش می کردمبا این که شش ماه فرصت معرفی به نظام وظیفه داشتم از لج بابام که شده بود خودمو معرفی کردم و اولین ماه  رفتم سربازیهمون روز اول ساعت 4 برپا زدن من نمی دونستم اذان دادن یا نه رفتم وضو گرفتم و بلافاصله نماز خونه یه گروهبان اومد پرسید: می خوای نماز شب بخونی ؟ گفتم  : نه نماز صبحگفت نماز صبح !؟ جواب دادم بله مگه چیه ؟؟گفت هنوز نیم ساعت مونده به اذان زود باش بیا بیرون برو محل نظافتد سرگروهبان پرسید محل نظافتد کجاس ؟گفتم من با چند نفر دیگه میدون صبحگاه گفت :  شماره سوم رفتی محل نظافتد ، زود باش اَدا مومنا را درنیار تا تنبیهد نکردم رفتم ...یه ده دقیقیه  نظافت ربع ساعت تا بیست دیقه هم صبحونه طول کشید صدای اذان از بلندگوی پادگان بلند شد یک عده وضو داشتندیک عده م مثل من اول رفتن دستشوییبالاخره خودمو به نماز جماعت رسوندمنیت کردم دو رکعت نماز بخاطر سرگوروهبان می خونم قربتن الی اللهاین روال ادامه داشتیه روز به نیت جناب سروان یه روز به نیت حاج آقایه روز به نیت تیمساریه شب نگهبان آسایشگاه بودم ساعت سه و نیم صبح  دیدم یه گ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها