ایستگاه سربازی SoldiersStation

متن مرتبط با «محمدرضا ابطحی» در سایت ایستگاه سربازی SoldiersStation نوشته شده است

غرور رانندگی و اخذ گواهینامه خاطره ای از محمدرضا ابطحی

  • غرور رانندگی و اخذ گواهینامه خاطره ای از محمدرضا ابطحیبعد از این که دو ماه آموزش نظامی را در مرکز آموزش 02 شاهرود  (چلدختر)  آموزش دیدیم ، هنوز یک ماه دیگر را باید سپری می کردیم تا به پادگانها اعزام بشیم .یک روز جناب سروان صالحی همه  گروهان را به خط کرد و وسوال کرد اونایی که گواهینامه رانندگی دارند دستشونا ببرن بالا.از بین 120 نفر سرباز فقط دونفر (هوشنگ نوذری ومجید حسین پور  ) دست بردن بالا که قرار شد برن آجودانی و مدارکشونا  نشون بدن .آخه اون موقع زمان طاغوت بود و کمتر کسی سراغ گواهینامه می رفت علتش هم این بود که باید چندسالی شاگرد شوفری می کردتا رانندگی یاد بگیره وآموزشگاه رانندگی وجود نداشت .از قضا بعد از آموزش من با یکی از این دونفر که اسم نمیارم به لشکرزرهی 92 زرهی اهواز اعزام شدیم .اونجا رسم بود که هر روز یکی از سربازا باید با ماشین اشپزخونه بره  بازار و هرچی جنس و خوراکی خریدند بزاره تو ماشیناما دروغ نگم یه تنوعی هم بود .وقتی نوبت من شد سرگروهبان  منو صدا زدو با هم دوره ای خودم که یه ماشین روسی تحویلش بودرفتیم بازار.تا رفتیم و برگشتیم این راننده اینقدر با غرور رانندگی می کرد و دنده عوض می کرد مثه این که ماشین باباش بود.هی سبقت می گرفت هی ویراژ می داد بعدشم گفت من که حاضرم  تا دوسال دیگه وایسم خدمت کنم  ، سربازی عشششقه .اما واسه من, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها